«هوای زمستانی»
شکسته جام دلم دیده گشته بارانی
هوای فصل دلم گشته بس زمستانی
غروب غمزده ای گشته شام تاریک است
نمانده نام و نشانی ز آن مسلمانی
زمان مکر و ریا گشته بوی تزویر است
در این فضا شده پُر از حدیث قرآنی
دوباره بُت شده خالق برای این مخلوق
مسیر خلق خدا گشته راه شیطانی
نمانده نور امیدی در این شب ظلمت
اسیر ظلمت شب گشته نور حقّانی
بُریده می شود آن سر که حرف حق گوید
زبان حق شده زنجیر و قفل و زندانی
درنده خو شده انسان پلید و بیمار است
مطیع نفس هوا گشته خوی انسانی
نمانده نام و نشانی ز آدمی افسوس
صراط کج ببرد این هوای نفسانی
چراغ و نور حقیقت به دل شده خاموش
ندیم و همدم دل گشته شام ظلمانی
سپیده «مخلص صادق» دَمد پس از ظلمت
اگر چه شام سیاهی شود چو طولانی
جمعه99/7/18
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 03 فروردین 1403 22:51
.مانا باشید و شاعر
محمدهادی صادقی 04 فروردین 1403 00:02
سپاس