«با نام دین»
با نام دین بر باد دادی دین ما را
آتش زدی این خرمن و آئین ما را
کردی تو غارت سرزمین مادری را
بیچاره کردی مردم مسکین ما را
شادی ز دلها پَر زده در این شب تار
خونین جگر کردی دل غمگین ما را
دیگر نشانی از وقار ما نمانده
آتش زدی آن جلوه ی دیرین ما را
از باده ی شیرین همیشه مست بودیم
زقّوم کردی باده ی شیرین ما را
در صفحه ی شطرنج خود شاهی نبودی
بر باد دادی مُهره ی فرزین ما را
این خوان ما رنگین تر از رنگین کمان بود
خالی تو کردی سفره ی رنگین ما را
در سرزمین دل تو بذر غم نشاندی
کردی سپید آن گیسوی مشکین ما را
بس قیمتی جام دل ما بود روزی
کردی حلب آن کاسه ی زرّین ما را
ای «مخلص صادق» شبی سرد است و تاریک
خشکیده کردی چشمه های دین ما را
یکشنبه99/7/13
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 14 فروردین 1403 11:27
لطیف و دلنشین
محمدهادی صادقی 14 فروردین 1403 12:30
درود و سپاس
محمود فتحی 14 فروردین 1403 21:27
سلام دوست گرامی درود برشم
چه صلاحی برنده ترازدین است
دیگر همه خوش باوری من مسگین است خواهی قبول کن خواه برود
ورنه همه دوچار همین دین و آیین نند