3 Stars

آبرو

ارسال شده در تاریخ : 16 فروردین 1403 | شماره ثبت : H9428858

«آبرو»

روزگاری در جهان ما آبرویی داشتیم
در میان باغ گل ما رنگ و بویی داشتیم

باغ ما سرسبز و عطر یاس آن پیچیده بود
قامتی چون سرو رعنا شکل و رویی داشتیم

در میان جنّتی بودیم و همچون یک پَری
چشم و ابروی سیاه و پیچ مویی داشتیم

همنشین پیر مرشد گوشه ی میخانه ها
گوشه ی میخانه پُر از مِی سبویی داشتیم

چرخش دوران به کام این دل دیوانه بود
ما عجب قلب فراخ و خُلق و خویی داشتیم

در میان خویشتن تنها نبودیم اینچنین
خاله و دایی و عمّه بس عمویی داشتیم

در گلو بغضی نبود و قلب ما غمگین نبود
نغمه و آوای خوش ما در گلویی داشتیم

دل چنین غمگین و تنها در شب تاری نبود
شور و شادیها فراوان های و هویی داشتیم

سر پناهی بود و سرما استخوان سوزی نبود
در شب سرد زمستان یک پتویی داشتیم

«مخلص صادق» جفا کردیم ما بر حال خویش
روزگاری بس فراوان آبرویی داشتیم

شنبه99/6/29

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 26 نفر 30 بار خواندند
امیر عاجلو (18 /01/ 1403)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (18 /01/ 1403)  
تعداد آرا :1


نظر 1

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا