یک»
از شاخه ی کاج
ستاره
چیده می شود
ماه در لانه ی کلاغ
دو»
در نیم رخ آینه نشسته بود
سایه ی فلج
سه»
انار
دهان سرخ شقایق است
در ظهر چمن
چهار»
ریحان می پیچد روزنامه
بر بالهای کفشدوزک
پنج»
پشت پنجره
زمستان را نفس می کشد
کبوتر نامه رسان ....
شش»
بچه ماهی خیال دریا داشت
در دهان پلیکان
هفت»
حوا کشی است
روز بعد از آفرینش
اپرای شیطان...
هشت»
زبان
تند بادها را
نسیم می خواند
بادبان
نه»
صدف می شمارد ساحل
بر لب دریا
بوسه های آبی
ده»
مشتعل
از شعله های شناور
سوختنش را تماشا می کرد
فانوس دریایی
یازده»
ستاره ها را در آسمان نقاشی می کشد
نگاه کودکانه ی شهر
دوازده»
بوی کودتا می دهد
قلب سرخ ترتج
بر دار سفید
آواز سبز
سیزده»
دربست می برد
دانه برای کشتزار
نعش کش
چهارده»
هنوز می تپد
بر تن سپید کاغذ
قلب سیاه کربنی...
پانزده»
جادویش بی اثر شده بود
برای پنجره ها نامه نوشت
سیندرلا
شانزده»
سلفی زمستان و چشمان گرگ
ماه کامل می شود
هفده»
روی خط های خیابان
نابینا چشمانش را می شمارد
هیجده»
جای پایت پر از ستاره است
هنوز در شب قدم میزنی...؟!
فیروزه سمیعی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 22 خرداد 1402 10:05
لطیف و دلنشین
فیروزه سمیعی 22 خرداد 1402 12:14
درودتان جناب استاد عاجلو گرامی
به مهر می خوانید مهربان
صمیمانه سپاسگزارم
قاسم لبیکی 22 خرداد 1402 12:03
درود بانوی خیال و احساس
بسی ما را به دنیای زیبای خیال و اندیشه و تفکر بردید
جای پایت پر از ستاره است
هنوز در شب قدم میزنی
سپاس
پاینده باشید
فیروزه سمیعی 22 خرداد 1402 12:16
درودتان جناب استاد لبیکی گرامی
نظر لطف شماست مهربان
صمیمانه سپاسگزارم از توجه و همراهی ارزشمندتون