شبی در راه و دلش پرخون است
ز نبودش همه کس محزون است
کس نفهمید که مسیرش به کجاست
همه رفتند به چپ و او در راست
ماه و نورش همنشین راه اوست
گرچه او بالا و این پایین است
هرچه سویش قدمی بردارم
دل به تپه یا به کوه بسپارم
در امید دیدنش هوشیارم
از سختی راه همی بیزارم
گرچه گویند که مسیر شیرین است
در پسش عشقی بدان دیرین است
گر توانستی و آن عشق شکوفا کردی
انگهی که توبه از خدا تمنا کردی
دل به او بسپار و نیک کردار باش
همچو یارانی،وفادارش باش
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 21 خرداد 1402 11:08
.مانا باشید و شاعر