چو ظهورش به غریبی که غریبانه فراموش
آنان که به دینند و بسی وارونه تن پوش
چونک شود عالم به دست هرچه پست است
گوهری گرچه بزرگ است غریبانه غریب است
چو شود درنده شاهی طعمه بسا هرکه فقیر است
به زآن هرچه حقیقت ز جهان ملاک دروغ است
چو نباشد رو حقیقت نتوان تشخیص خوبی
بر گناه خود سوارند و به هر سویی و کویی
عاقبت شد تکه تکه،هرکه آیین خدا گفت
عذابی بکشیدند ز دلی چونکه خدا گفت
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 18 آبان 1402 13:30
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
سامان نظری 18 آبان 1402 16:19
مرسی استاد لطف شماست
سیاوش دریابار 20 آبان 1402 11:48
????????????????????.
..سودای عشق....
سرم سودای عشق ناب دارد
دو چشمش سجده در محراب دارد
نهنگ عاشقی در صید صیاد
توگوی ساحلش مرداب دارد
بزرگواری می گفت :
یک شخصِ خوب ، خاطره اش همیشه در ذهنِ ما میماند .
یک شخصِ بهتر ، یادش همیشه در رؤیایت میماند .
ولی یک شخصِ صادق ، همیشه در قلب تو می ماند
سلام
صبح اولین روز هفته شما بخیر و سلامتی
هفته ای سرشار از مِهر ، شادی ، خوشبختی و تندرستی داشته باشید الهی آمین یا رب العالمین التماس دعا
همواره بیادتان هستم و دعا گو
????????????????????????
????