3 Stars

ماجرای صبح

ارسال شده در تاریخ : 11 تیر 1402 | شماره ثبت : H9425442

صبح است و دلم باز هوس کرده تنت را
عطر خوش باغ و چمن پیرهنت را
با شعبده ی عشوه مرا شاعر خود کن
تا من بنویسم غزل خواستنت را
با تلخی چای ام نخورم قند ، بنوشم
از کنج لبت شهد گل نسترنت را
صبحانه همه اهل کمی نان و پنیرند
سنت شکنم لقمه بگیرم دهنت را
تهمت زده ای چشم چرانم ولی ای کاش
در آینه یک بار ببینی بدنت را
نقاش من و سوژه تو و دلبری هایت
باید که به تصویر کشم زن شدنت را
رقصیدن موهای تو فتانه ی شهر است
بر باد بده روسری ترکمنت را
ای کاش که میشد نزنی پشت سر هم
هر جا که بخواهی بروی ، اودکلنت را
هر جور دلت خواست بکن ناز و بزن غر
هم ناز کشم هم بخرم غر زدنت را
از صبح فقط گفتم و نشنیده گرفتی
شب شد، دل من باز هوس کرده تنت را

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 73 نفر 105 بار خواندند
امیر عاجلو (12 /04/ 1402)   | امیرپیام نجفی زاده (12 /04/ 1402)   | کیوان هایلی (13 /04/ 1402)   | Milad Kaviani (14 /04/ 1402)   | علی معصومی (12 /05/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (12 /04/ 1402)  کیوان هایلی (14 /04/ 1402)  
تعداد آرا :2


نظر 3

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا