ای که چشمت شده سر منشاء افسون شدنم
عطر لیلایی تو ، عامل مجنون شدنم
گنج نایاب ، اجازه بده کشفت بکنم
با چندیست که من در پی قارون شدنم
تو سزاوار ترینی بنشینی به غزل
لایق شعری و زیبنده ی مضمون شدنم
بین بازوی تو شاهکار جهان خلق شده
جای خوبیست برای من و مدفون شدنم
کم کن از دلبری ات ، ناز نکن پیش رقیب
حاصل این همه عشوه شده دلخون شدنم
ابر دل یکسره از دوری تو می بارد
دو سه قطره بخدا مانده به هامون شدنم
هر که پرسید از افسانه ی دیوانگی ام
گویمش چشم تو شد منشاء افسون شدنم
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 12 تیر 1402 13:47
درود بر شما
محمد تقی خوشخو 15 تیر 1402 14:51
درود بی کران بر شما
محمد مولوی 14 آذر 1402 00:06