3 Stars

مبتلا

ارسال شده در تاریخ : 29 شهریور 1402 | شماره ثبت : H9426452

سودا به سر دارم چنان امشب به یادش
گم گشته ام در خود ولی آن رهنما نیست

من از سرو پا مبتلای عشق اویی
کان عشق مارا ذره ای در ابتلا نیست

در دل چنان بنشسته کز دوری ننالم
دور است اما ذره ای ازمن جدا نیست

دانم که با او ماندنم سودی ندارد
اما دلم با ترک او کردن رضا نیست

گفتم که ای جان کم به مجنونت جفا کن
گفتا که شیرینی عشق است و جفا نیست

گفتم کجا کامی ز شیرینی شود تلخ؟
یا کام من با طعم شیرین آشنا نیست؟

پشت در کاشانه ی عشق تو ماندم
در واکن ای آرام جان ، عاشق گدا نیست

خواهی نظر تنگی کنی باکی ندارم ،
زیرا گدای دل پی نان و غذا نیست

نانش مَبُر ، نانش به آغوش تو بند است
این نان بریدن جان من ، اصلا روا نیست!

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 53 نفر 117 بار خواندند
امیر عاجلو (29 /06/ 1402)   | سامان نظری (30 /06/ 1402)   | سیاوش دریابار (31 /06/ 1402)   | دومان (15 /07/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (29 /06/ 1402)  سامان نظری (30 /06/ 1402)  
تعداد آرا :2


نظر 6

  • امیر عاجلو   29 شهریور 1402 19:59

    سلام ودرود rose  rose  rose

  • سامان نظری   30 شهریور 1402 00:00

    سلام و عرض ادب بسیار عالی

    • دومان   15 مهر 1402 11:18

      درود برشما لطف دارید rose rose

  • سیاوش دریابار   31 شهریور 1402 15:11

    سلام
    درود بیکران
    بسیار زیبا سروده اید
    قلم سبزتان تابنده
    موفق باشید

    • دومان   15 مهر 1402 11:18

      درود برشما
      بسیار متشکرم rose rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا