رفتی و داغ رفتنت در دل من ماند
داغ جهنم به از آن رفتنت بود
از دوری تو این دل تنگ آمد
ای رفته از خانه و کاشانه ی من کی خواهی آمد؟
لعنت بر آن شب های تلخ و تنهایی
درد و دل با شب های سرد و بی قراری
بعد تو آن خانه دگر بی روح و جان شد
مرگ تو با مرگ دلم همعنان شد
دگر در آن حیاط کبوتر پر نمی زد
دیوار و درب با اشک هایم زار می زد
ای رفته از دیده من نرفتی از یاد
آتش زدی بر قلب من نرفتی از یاد
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 15 امرداد 1402 09:16
.مانا باشید و شاعر
رضا اشرفی 15 امرداد 1402 20:27