تا که رسیدی وطنم شدی
مالک روحم و تنم شدی
حس یه جنگل، نور و آوردی
شرجی دل سپردنم شدی
هرم تن تو ظهر اهوازه
خرما پزون اون دوتا چشماتن
تهرونو دستپاچه نکن لطفا
میلاد و آزادی کف پاتن
یه اصفهان، نقش و نگاری تو
بیس تا ستون عشقه تو چشمات
چل تا ستون عشق میسازه
تو انعکاس اشک رو چشمات
شکوه تو یه تخت جمشیده
صدتا ستون عشقو محکم کن
توی کویر داغ اندامت
صدتا خزر با عشق سرهم کن
تو قلعه محکم احساست
فلکو به افلاک میپیچه
تو قصر شیرین لبات، خنده
حول یه حس پاک میپیچه
خلاصه کل وطنم شدی
هر شهرتم یه نقشه ای داره
آشوب به پا نکن فقط لطفا
سازش یه لطف دیگه ای داره
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 06 دی 1402 10:19
لطیف و دلنشین
نیلوفر آزادی 06 دی 1402 13:44
سپاس
محمود فتحی 06 دی 1402 21:17
سلام زیبا وشیوا بود
محمد مولوی 20 بهمن 1402 00:29
درود مهربانو آزادی شاعرگرانقدر
تولدتان مبارک