طاقتمطاق شد از غصهی بیهمنَفَسی
نهدلیهست نه دلـدار ٬ نه فریادرسی
هرکجایم نَظَـریبودوگُذَر٬یافت نشد
بهتر از دلبرِ زیبـــایِ دل انگیز کَسی
دلشکسته شدم و نادم و ســر افکنده
توبه از ظلمو جفاییکه براو رفتبَسی
شِکَند آنکه دلی را به جفـا ٬ حَتْمْ شَوَد
در بیابانِ هَوَسچرخزنان همچو خسی
بسکهاز زندگیمسیرم و آمادهیمرگ
شده دنیابه همهْوسعتِ خودچونقفسی
هرچهرا هرکِهبگوید سُخنِیارخوشست
یاوه ها را ٬ نَبُـــود ارزشِ بــالِ مگسـی
چیست این دارِ مکافــات و سرای کینه
نیست حـامی همهاش غیرِ هوا و هوسی
ما که در فقر و عذابیمکَسیهستکنون
به خــوشیهای زمـانه بُوَدش دسترسی
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 2
حسن جعفری 06 دی 1395 23:24
میرعبدالله بدر ( قریشی) 14 دی 1395 08:01
درود ها بر شما
احسنت بر سروده زیبا و دلنشین شما
کامگار باشید.