3 Stars

حکایت سلطان وزیز

ارسال شده در تاریخ : 15 اسفند 1402 | شماره ثبت : H9428544

روزی سلطانی که خیلی دم ازقدرت شوکت میزدمگسی روی محاسنش نشست


سلطان هرچه مشت حواله ی مگس نمود حریف مگس نشد سطان عصبانی شد


سطان از وزیرش پرسید ای وزیر خداچرا مگس آفریده وزیرجواب داد قبله ی


عالم خدامگس آفریدکه سلطان بداند که زورش به یک مگس نمیرسد چه رسد


مملکت داری ومردم داری دنیاراسیل ببرد سلطان باکی نداراد گورپدرمردم


نویسنده حکایت فاتح اصفهانی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 54 نفر 234 بار خواندند
امیر عاجلو (17 /12/ 1402)   | محمد مولوی (17 /12/ 1402)   | محمود فتحی (17 /12/ 1402)   | یاسر قادری (17 /12/ 1402)   | مجید ساری (18 /12/ 1402)   | فرامرز عبداله پور (19 /12/ 1402)   | یعقوب پایمرد (20 /12/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (17 /12/ 1402)  مجید ساری (18 /12/ 1402)  یعقوب پایمرد (20 /12/ 1402)  
تعداد آرا :3


نقد 1

نظر 11

  • امیر عاجلو   17 اسفند 1402 00:26

    لطیف و دلنشین applause applause

  • محمود فتحی   17 اسفند 1402 07:49

    سلام وقت زیبای شما بخیراستاد

  • یاسر قادری   17 اسفند 1402 21:24

    درود جناب فتحی
    پندآموز بود rose

  • محمود فتحی   17 اسفند 1402 23:28

    سلام جناب قادری بزرگواردسپاس برشمادعزیز

  • مجید ساری   18 اسفند 1402 07:44

    سلام و درود ها برشما جناب فتحی گرانمایه
    نگارشی زیبا و دلنشین و قابل تامل خواندم
    مرحبا استاد عزیز
    applause applause


    و جالب است که ریش سلاطین در تاریخ اسلام از دیگر پادشاهان بلند تر بود
    کاش در مردم داری و رفع حاجات و نیازهای محرومان نیز قدر یک بز شعور و همت داشتند به جای آنکه
    مستضعفین را زیر شکنجه و ظلم خود سلاخی کنند
    تا یک آغل بیشتر برای سلسله منحوس نسل خود احداث نمایند

    از زین العابدین سجاد سوال کردند :
    جد تو فاتح خیبر علی بود
    خودت از نسل پیغمبر
    و از سلاله نور دخت نبی
    پدرت نیز سرور و آقایان جوانان بهشت
    پس چه شد فاجعه کربلا برای شما رقم خورد
    امام فرمود :
    بنی امیه توحید را بین مردم شناساند و چنان گسترش داد که همه موحد باشند
    مساجد را آباد کرد و منابر را زینت بخشید
    ولی شرک و کفر را از مردم پنهان کرد و اجازه نداد مسلمانان آن را بهتر بشناسند
    تا از امام بر حق اطاعت کنند نه امام ظلم

    و چقدر تبلیغات سلاطین دینی عمیق بود
    که تا الان هم اثرات آن باقیست


    سعادت مرور یافتم
    مهرتان تابان
    چشمهاتان باران

  • محمود فتحی   18 اسفند 1402 11:03

    سلام جناب سعید خان ساری از لطف بی دریق شما بی نهایت سپاسگذارم پرچم ضلم همیشه

    دردست حاکمان جبار است ضعیف درهرگوشه ی جهان حقش پایمال میشود چون حقیقت

    تلخ است درظمن بنی امییه بادیگران دست شان توی یک کاثه بوده است اینها همه بازی

    موش گربه بوده است

    نه شیخ دست گیرد و نه دارروزگار

    فریا د زشیخ و شب سیه و

    لعنت براین روز روزگار

    آه اگر آه من و ناله اگر ناله ی توست

    آنچه که هرگز بجایی نمیرسدفریاداست

  • فرامرز عبداله پور   19 اسفند 1402 15:33

    درود
    زیبا ودلنشین
    سروده اید
    ????????⚘????❤
    زنده باشبد به مهر

  • محمود فتحی   19 اسفند 1402 17:05

    سلام جناب فرامرز خان گرامی ازنظر زیبای شماممنون عزیز

  • فرامرز عبداله پور   19 اسفند 1402 18:00

    سلام ودرود
    داستانهای تان شیرین
    وآموزنده هستند
    ⚘⚘⚘❤
    زنده باشید وزیبا بسرایید

  • محمود فتحی   19 اسفند 1402 23:08

    سلام ازبینش سازنده حضرتعالی تشکر میکنم جناب عبداله پورگرامی

  • محمود فتحی   21 اسفند 1402 06:34

    سلام جناب پایمرد گرامی ازلطف شما سپاسگذارم

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا