من شوم باران ببارم بر سرت...
تو کنی اخم ، بگردانی سرت...
من شوم خاک بیایم بر درت...
تو کنی کج راهو شرمی دربرت
چشم می چرخانم ببینم من تو را
من شدم دلتنگ من خواهم تو را
تو کنی پنهان خودت را از نظر
ای مسلمان من چه کردم میکنی این گون عمل
من شدم عاشق ایا این بد است؟
دل بدادن دل گرفتن این بد است؟
من شدم مجنون شوی لیلای من؟
من شدم خسرو شوی شیرین من؟
گوجوابت را که دل در مشتم است
پای من در بند عشق و موی تو زنجیرم است
عارفه رحیمی 1402/10/24
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نقد 2
رضا ساقی 28 دی 1402 00:33
زیبا واحساسی
عارفه رحیمی جعفری 29 دی 1402 00:30
ممنوثنم بزرگوار