دارها و نیزه ها
_دارها همه دارند عطش؛
سخت تشنه اند گویا
باید سیراب شوند،سیراب!
مرگ را باید سر بُرید
باید که خون قربانی شود؛
پای خسته ی زخم این درد ها...
_می شود جاری؛
جویبار پشت جویبار...
عاقبت؛پای پیچک دار
خواهد رویید؛
نیزاری از نیزه ها
تا کند علاج
تشنه ها و دردها...
افسانه نجفی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
ماهدخت محمدی
-
حسن رسولی
-
Parvin Mohamadi
نظر 8
امیر عاجلو 03 دی 1402 22:51
سلام ودرود
سیاوش دریابار 04 دی 1402 04:35
سلام
شعرتان را خواندم
زیبا بود
آفرین بر قلم شیوای تان
فقط یک نکته ظریف مغفول مانده
اگر با دار
کسی را اعدام کنند
خونی برای جاری شدن نیست
ممنونم
افسانه نجفی 06 دی 1402 22:49
وقتی سر مرگ بریده بشه...و ترس از بین بره...
خون جاری میشه...
خونی که قربانی میشه،تا ابهت دار شکسته بشه
و نیزه ها جرات روئیدن پیدا کنند...
افسانه نجفی 06 دی 1402 22:50
و من ممنون از دقت نظر شما...یه دنیا ممنون
امین بیاتانی 04 دی 1402 10:06
بسیار زیبا
افسانه نجفی 06 دی 1402 22:51
ممنون
فرامرز عبداله پور 04 دی 1402 19:04
درود زیبا وپراحساس و دلنشین سروده اید
⚘⚘⚘⚘????????
????????????
زنده باشید به مهر
افسانه نجفی 06 دی 1402 22:51
تشکر از لطف شما