3 Stars
یعقوب  پایمرد

زخم مجدد

ارسال شده در تاریخ : 27 اسفند 1402 | شماره ثبت : H9428680



ازشهری که همه ام را سوزاند.و گرفت دور شدم


فراری از دیار خود با بد شانسی به شما پناه امده بودم


من غریبه با درد، بغض وکینه خسته از دور امده تا به اینجا رسیده


وای غریبه ، ان دم که دیده تورا مقابلم دید فارغ از همه


گذشته از،تلخ به شیرینی رسید با ارامشی درون سینه


گفتی بگو رفیقم نیستی غریبه میفهممت مرا جا شده ای تو سینه


نگفتنی ها ! را شنیدی گویا رفیقم بودی غریبه


ضعف شدن درد مکرر مرا هرچه با راز بگفتم تورا


ضعیف درد بودم رفیق مرحم نه زخم زدی زخم، مجدد، مرا


یعقوب پایمرد

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 56 نفر 185 بار خواندند
امیر عاجلو (04 /01/ 1403)   | یعقوب پایمرد (04 /01/ 1403)   | محمود فتحی (05 /01/ 1403)   | محمدوحید خواجه (05 /01/ 1403)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (04 /01/ 1403)  یعقوب پایمرد (04 /01/ 1403)  
تعداد آرا :2


نظر 4

  • امیر عاجلو   04 فروردین 1403 07:43

    لطیف و دلنشین applause applause

  • محمود فتحی   05 فروردین 1403 09:16

    سلام گرامی پایمرد عزیز

    خیلی غریبانه زیبا قلم زدید

    این دنیا دنیای همه نیست قشری نادان سود میبرند

    افراد دانا غم نادانی آنها میخورد

    برگل با آن لطیفی آب ازگل میخورد

    قصه ی دیوانه راآن مرد عاقل میخورد

    مواید باشید

    • یعقوب پایمرد   05 فروردین 1403 15:42

      سلام ارادت جناب فتحی بزرگ در واقع رخ داد پیرامون فعلی rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا