من از تو تنی تب دارِ و عریان نمیخواهم
برای کویر تشنه هوس، باران نمیخواهم
من از تو پیچ و تاب گرم بدنت را نمیخواهم
کمی از سرزمین مقدّس تنت را نمیخواهم
من از لبان سرخ تو طعم شراب نمیخواهم
از چشم های خسته تو، نگاه ناب نمیخواهم
من از گلستان گیسوانت بوی گلاب نمیخواهم
برای این عطش هزار ساله حتی،آب نمیخواهم
من از بازوان ظریف تو کمی حصار نمیخواهم
حاشا ،هرگز بوسه و آغوش و کنار نمیخواهم
من برای بی تابی آمده ام دیگر ،تاب نمیخواهم
برای این جنون بیش از حد من جواب نمیخواهم
من از تو و چشم هایت جز،کمی لبخند نمیخواهم
برای حال بد این مجنون اَدواری،جز بند نمیخواهم
#رضا_ناظری
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 04 فروردین 1403 07:39
!درود
محمود فتحی 07 فروردین 1403 18:01
درود همیشه خندان شاددباشید