دل خوشم به دلخوشی های گاه گاهی
به یک فنجان چای داغ به فال قهوه ای
و این فنجان خالی !
به لبخند کودکی که محکم گرفته دست پدری
به دیدن نوزادی در آغوش مادری
به گرفتن شاخه ای گل از دست پر از محبتی
به شیطنت پسربچه ای که سنگ می زند زیرکانه به پای دیگری
به دیدن دو دست که جا شده اند در هم ,به معنای دلبری
به جیک جیک دسته گنجشک ها که می برد خواب را از تن خسته بشری !
به نقش بستن اشک ذوق درخشش ان در چشمان انسان های خسته تری
به لذت شنیدن نوازش برگ های خشک به لطف رد پای رهگذری
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 3 از 5
نظر 4
طارق خراسانی 20 امرداد 1394 07:44
با سلام
دادا بیلوردی 20 امرداد 1394 09:19
درود
و آفرین بر احساستان
سلبی ناز رستمی 20 امرداد 1394 15:36
درود