آینده بهتر نیست ،فکری کن برایش
می آید از اکنون صدای گریه هایش
شوقی که با آن می دویدی کوچه ها را
شاید به آهی بشکند زانوی پایش
شاید موافق با تو در واقع نباشد
شخصی که پنهان می کنی در سر هوایش
شلیک گردیده است تیرکینه خواهی
وقتی که می افتی بپا خیزد صدایش
هر روز می رقصی ولی با سایه ی مرگ
آدم نمی فهمد که اینجا نیست جایش
وقتی پریدی راه برگشتی نداری
دریای دل ساحل ندارد انتهایش
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نقد 1
طارق خراسانی 01 مهر 1394 15:11
می آید از اکنون صدای گریه هایش
شوقی که با آن می دویدی کوچه ها را
شاید به آهی بشکند زانوی پایش
شاید موافق با تو در واقع نباشد
ضمن سلام و عرض ادب
جناب نادری بنده شما را شاعری بزرگ دانسته و شک ندارم آثار بسیار نفیسی از شما برای آینگان باقی خواهد ماند...
مهم نیست که قوم خودخواه شما را نبینند و قدر دانش و عظمت اندیشه ی شما را ندانند... مهم این است شما شاعر خوبی هستید
در پناه خدا سرافراز تاریخ باید