آرزو نوری

آرزو نوری

امتیاز اعضا:

آخرین نوشته ها

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

وداع

ارسال شده در تاریخ : 03 آذر 1394 | شماره ثبت : H941850


از راه می رسی و حرف می زنی
-سرزمینهای آفتابی و سبز-
و من
گوش می سپارم
در این گوشه از جهان
که فراموش ات شده


چمدانت را باز می کنی
سوغاتی ها را می آوری
سهم من
یک جفت جوراب لی وایز است
و چند دست لباس زیر

آخر شب
به حمام می روی
وقتی رختها
روی بند می رقصند
وقتی قلبم
اسفند روی آتش است

فردا که بیاید
عزم رفتن می کنی
و من
در این گوشه فراموش شده از جهان
به وداع می ایستم

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 211 نفر 295 بار خواندند
کمال حسینیان (04 /09/ 1394)   | محسن بیاتیان (04 /09/ 1394)   | مسعود احمدی (05 /09/ 1394)   | علیرضا امیرخیزی (05 /09/ 1394)   | علیرضا خسروی (07 /09/ 1394)   | آرزو نوری (07 /09/ 1394)   | محمد مولوی (08 /04/ 1399)   |

رای برای این شعر
کمال حسینیان (04 /09/ 1394)  مسعود احمدی (05 /09/ 1394)  علیرضا امیرخیزی (05 /09/ 1394)  علیرضا خسروی (08 /09/ 1394)  محمد مولوی (08 /04/ 1399)  
تعداد آرا :5


نقد 1

  • علیرضا امیرخیزی   05 آذر 1394 19:29

    سلام

    بسیار زیبا بود . بینهایت قشنگ با حسی هجرانی غریب که با بند آخرین بر سر خواننده آوار میشد . شعر با اینکه از یک وصال می خواند ، به زیبایی و در مسیری مخشص به یک هجران می رسد . یک جدایی بی دریغ اجتناب ناپذیر که در انتظار است applause applause applause

    بخشی از شعر " نام من عشق " خودم را نیز به یاد می آورم که چنین شروع می شد :

    چه بی تاب است واژه ی " وداع " ،
    برای آویختن بر زبان تو !
    و چه شتابان
    قطره ی اشک
    به برهوتِ چشمانت
    به هیئتِ دریایی که مرا غرق کند !
    اینک هجران ...
    با هیبتِ هراسناکش
    در آستان خانه ام کمین کرده
    و لاشخورانِ عاشق
    سورِ پرواز داده اند
    در آسمانی که عشق نامیدیم همه ی عمر !
    ..
    ...
    happy

    درود و صد درود بر شما rose rose rose

نظر 5

  • کمال حسینیان   04 آذر 1394 20:47


    فردا که بیاید
    عزم رفتن می کنی
    و من
    در این گوشه فراموش شده از جهان
    به وداع می ایستم

    =================
    درودتان باد بانو نوری گرامی
    با اینکه شعرتان حال و حس زنانه دارد ولی مملو از احساس شاعرانه هست
    ارتباط بین تصاویر و باز حالتی روایی از خیال پردازی های شاعرانه
    کاش اتفاقی شاعرانه نیز ضمیمه می شد تا یکی از ماندگار ترین سپیدها بوجود می آمد

    پاینده باشید

    rose

  • محسن بیاتیان   04 آذر 1394 23:18

    سلام
    زیبا بود و پر از حس غمگین
    شاد باشید

  • مسعود احمدی   05 آذر 1394 16:44

    درود بزرگوار .
    rose rose rose rose

  • علیرضا خسروی   07 آذر 1394 10:29

    applause applause applause applause applause rose rose rose rose rose rose rose

  • محمد مولوی   08 تیر 1399 14:46

    از راه می رسی و حرف می زنی
    -سرزمینهای آفتابی و سبز-
    و من
    گوش می سپارم
    در این گوشه از جهان
    که فراموش ات شده


    چمدانت را باز می کنی
    سوغاتی ها را می آوری
    سهم من...
    ______________

    applause applause applause applause

    بهار خواهد آمد
    با چمدانی در دست
    اینجا هوا سردست
    درختان دیر شکوفه می دهند
    برایت می آورند
    عطری روح افزا
    اگر چمدان دهان باز کند !

    محمد مولوی

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا