از تو مینویسم و جای "تو" خالی است
قصه های امشبم بدجور طوفانی است
خستم و نای رسیدن به قرار،امشب نیست
چاره ی زنگ گوش خراش تو خاموشی ست
از تو و دنیای پوچ "تو" فرار باید کرد
هر نفس دور تو را سیم خاردار باید کرد
قافیه به قافیه نام تو را گم میکنم
باورم کن که تو را امشب فراموش میکنم
ناله و هذیان من از دوری و ترسم نیست
از تو و جبر دلت ناله که هیچ، باید گریست
با فرار از تو میرسم به جاده ای رویایی،
و عشق دروغی کودکانه بود برای فرار از تنهایی
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 2
علیرضا خسروی 07 آذر 1394 22:28
نسرین قلندری 09 آذر 1394 22:54
درود