3 Stars

پدر

ارسال شده در تاریخ : 28 آذر 1394 | شماره ثبت : H942143

به نام خدا
«او که بابای من است!»
بی خیال از گذر نیمه شب ،
گوش بر نغمه آب ،
بر نمی دارد چشم ،
چهره کرتو را ،
تا که سیراب شود ،
او که بابای من است !
آب آرام و زلال ،
زیر لب زمزمه هایی دارد ،
همره برزی گر ،
در دل تیره شب ،
پر ز شور هستی ،
پر ز آرامش جان ،
او که بابای من است !
گه که شب تاریک است ،
می برد فانوسی ،
تا ببندب جلو رویش را ،
نکند ، پاهایش ،
له کند چهره یک بوته گل ،
جان ز موری گیرد ،
او که بابای من است !
گهگهی لشکر خواب ،
می زند شب خونی ،
تا که شاید به هزیمت بکشد ،
چشم بیدارش را ،
غافل از همت او ،
که بلند است بلند ،
او که بابای من است !
امشب اما بابا ،
پاسبانی دارد ،
پاس از گاه نمای آبی ،
باید او بشمارد ،
چندی پر شدن کاسه آب ،
نکند غرق بماند کاسه ؟،
او که بابای من است !
توی یک گردش شید ،
نام یک روز ، شده " روز پدر " ،
پشم چشم دل من ،
" روز بابا" همه روز است ، اما ،
به نمای همه روز ،
پس مبارک روزش ،
او که بابای من است !
چهره پر چین و چروک ،
دل پر از شور اما ،
باز هم با نگهی بر رخ او ،
تن من جان گیرد ،
شور هستی به دلم باز آید ،
این چه رازی است ، خدا ؟ ،
او که بابای من است !
پش او من خود را ،
گر چه دیری است که بابا شده ام ،
کودکی می بینم ،
که تمنای نوازش دارد ،
تا کشد دست به سر ،
بوسه گیرد از رو ،
او که بابای من است !
غلامحسین خورشیدی«عارف»
14/5/85

کرتو : یک واژه محلی به معنای بخشی از یک زمین است که دیواره کوتاهی آن را از بقیه بخش ها جدا می سازد و این کار برای تسهیل آب دهی زمین انجام می شود.

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 248 نفر 388 بار خواندند
مسعود احمدی (30 /09/ 1394)   | جابر ترمک (30 /09/ 1394)   | غلامحسین خورشیدی (30 /09/ 1394)   | علیرضا خسروی (30 /09/ 1394)   | نسرین قلندری (01 /10/ 1394)   | عظیم صوفی (02 /10/ 1394)   | ابرهیم تهرانی (28 /10/ 1394)   | علی معصومی (05 /02/ 1399)   |

رای برای این شعر
مسعود احمدی (30 /09/ 1394)  جابر ترمک (30 /09/ 1394)  علیرضا خسروی (30 /09/ 1394)  علی معصومی (05 /02/ 1399)  
تعداد آرا :4


نظر 12

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا