به نام خدا
«او که بابای من است!»
بی خیال از گذر نیمه شب ،
گوش بر نغمه آب ،
بر نمی دارد چشم ،
چهره کرتو را ،
تا که سیراب شود ،
او که بابای من است !
آب آرام و زلال ،
زیر لب زمزمه هایی دارد ،
همره برزی گر ،
در دل تیره شب ،
پر ز شور هستی ،
پر ز آرامش جان ،
او که بابای من است !
گه که شب تاریک است ،
می برد فانوسی ،
تا ببندب جلو رویش را ،
نکند ، پاهایش ،
له کند چهره یک بوته گل ،
جان ز موری گیرد ،
او که بابای من است !
گهگهی لشکر خواب ،
می زند شب خونی ،
تا که شاید به هزیمت بکشد ،
چشم بیدارش را ،
غافل از همت او ،
که بلند است بلند ،
او که بابای من است !
امشب اما بابا ،
پاسبانی دارد ،
پاس از گاه نمای آبی ،
باید او بشمارد ،
چندی پر شدن کاسه آب ،
نکند غرق بماند کاسه ؟،
او که بابای من است !
توی یک گردش شید ،
نام یک روز ، شده " روز پدر " ،
پشم چشم دل من ،
" روز بابا" همه روز است ، اما ،
به نمای همه روز ،
پس مبارک روزش ،
او که بابای من است !
چهره پر چین و چروک ،
دل پر از شور اما ،
باز هم با نگهی بر رخ او ،
تن من جان گیرد ،
شور هستی به دلم باز آید ،
این چه رازی است ، خدا ؟ ،
او که بابای من است !
پش او من خود را ،
گر چه دیری است که بابا شده ام ،
کودکی می بینم ،
که تمنای نوازش دارد ،
تا کشد دست به سر ،
بوسه گیرد از رو ،
او که بابای من است !
غلامحسین خورشیدی«عارف»
14/5/85
کرتو : یک واژه محلی به معنای بخشی از یک زمین است که دیواره کوتاهی آن را از بقیه بخش ها جدا می سازد و این کار برای تسهیل آب دهی زمین انجام می شود.
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 12
مسعود احمدی 30 آذر 1394 01:23
درودتان باد استاد خورشیدی عزیز
غلامحسین خورشیدی 30 آذر 1394 11:54
سلام.بسیار متشکرم!
غلامحسین خورشیدی 01 دی 1394 11:58
سلام.بسیار متشکرم.
جابر ترمک 30 آذر 1394 08:54
درود و عرض ادب
غلامحسین خورشیدی 30 آذر 1394 11:55
سلام.بسیار متشکرم!
علیرضا خسروی 30 آذر 1394 17:36
درود بر شما
زیباست
غلامحسین خورشیدی 01 دی 1394 11:59
سلام.بسیار متشکرم.
نسرین قلندری 01 دی 1394 12:25
بی نهایت درود
غلامحسین خورشیدی 01 دی 1394 22:40
سلام.بسیار متشکرم.
عظیم صوفی 02 دی 1394 20:34
سلام استاد گرامی .لذت بردم .
غلامحسین خورشیدی 02 دی 1394 21:44
سلام.بسیار متشکرم.
علی معصومی 05 اردیبهشت 1399 10:42
درودها برشما
ارجمند
••••
☆☆☆☆☆