ارسال شده در تاریخ : 06 اردیبهشت 1395
| شماره ثبت : H943154
باد می آمد
غبار در گرفت
پیرمرد
به خاری
چشمش آزرد
پادشاه را دشنام می داد
وقتی دیگر
دوباره ای دیر
باد وزیدن گرفت
ابرها با خود آورد
آسمان باریدن گرفت
سیل بر آمد
خانه ها ویران شد
پیرمرد
خدا راشکر می گفت
نظر 3
حمیدرضا عبدلی 08 اردیبهشت 1395 05:45
با درود بسیار خوب موفق باشی
علیرضا خسروی 10 اردیبهشت 1395 09:55
درودها
موسی عباسی مقدم 14 اردیبهشت 1395 22:15
وای وای وای چه روزگار سیاهی