خواهشأ از خام نترس.؟
ای دل از همهمۀ گردش ایام نترس
قلب دریا به شکاف از خطر دام نترس
توبه بشکن در میخانه فراخ است هنوز
ساقی آماده اکرام تو ؟ از جام نترس
عاشقی درد لذیزیست نهان نتوان کرد
می رسد عاقبت قصه به فرجام ؛ نترس
آفتابی شو بتاب از همه سو بر چمن ات
عشق را باده کن از تهمت و دشنام نترس
مثل بلبل به چمن عطر خوش الحان بپاش
بال وپر باز کن از وسعت پادام نترس
شبنمی باش ؛ بدامان شقایق بنشین
مست آرامش آغوش ؛ از اوهام نترس
ای دل آسان مپذیر آتش عنوان شده را
بارها پخته شدی ؟ خواهشأ از خام نترس
معرفت زمزمه کن بهره بر ازعقل سلیم
به خدا تکیه کن از سایۀ هر بام نترس
مثل پروانۀ سرمست شب انجمنی
سوختن حوصله کن از شب بدنام نترس .؟
قاسم پیرنظر(سلیم)
زمستان : ۴۰۲
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 19 اسفند 1402 08:56
.مانا باشید و شاعر