زردی ازتو سرخی ازمن ؟
پرید از روی آتش دختری ناز
یه دستش باده دست دیگرش ساز
بگفتا زردی از تو سرخی از من
که این نوروز گردد بخت من باز
تورا سوگند بر دلهای عاشق
فقط بین من وتو با شد این راز
به پاکی شهرت دریا دلانی
که وصف ات را جهان سر دارد آواز
به گرمی آیۀ چشمانی عاشق
که گردید از ازل عشق از تو آغاز
نماد پاکی از آغاز بودی
و هستی ؛ زندگی باتو سرافراز
شراب کهنۀ نابی ؛ دقیقأ
چو اشک عاشقی گم کرده دمساز
هرعضوی از زمین آلوده گردد
حضورت میشود آغاز اعجاز
مثال عشق خودمختاروآتش ؟
کبوتر با کبوتر ... باز. با باز
فراموشت نگردد عهد و پیمان .؟
فقط بین من و تو باشد این راز
پیرنظر (سلیم)
بداهه چهارشنبه سوری : ۴۰۲
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 24 اسفند 1402 12:48
!درود
محمود فتحی 27 اسفند 1402 08:06
درود شاعر زیبا بود