بسمه اللطیف
ایات دلارایی
چون نمودی به من آیات دلارایی را
کردی القا به دلم مستی و شیدایی را
خوش درخشیدی و در تیرگی بی پایان
انتها داده حضورت شب تنهایی را
پشت آشفتگی گیسوی زرافشانت
باز پنهان مکن آن چهر پریسایی را
آسمان وار به آغوش کشیدم همه
سرزمین های وجود تو به زیبایی را
آسمان در افق دور وجود من و تو
به لب خویش مکد شوری دریایی را
به تلاطم همه اندام تو در لرزه خوش
می زداید ز تو هر منعی و پروایی را
می گشاید افقی دیگر و ما در دل هم
بشکافیم دل گنبد مینایی را
مرگ ریزان شود از ما و به یک لحظه کنیم
نفی ما در دل هم دهشت میرایی را
در تن خویش ببینیم پس از آن لحظه
اثر معجز جاوید تراوایی را
مهدی آن لحظه که او رفته ز هوش و خواهی
باز تکرار شبی خوب و تماشایی را
بوسه ها زن به بناگوش وی و باز بخوان
به لبت باز همین ذکر مسیحایی را
#مهدی_رستگاری
بیستم اسفند سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
یازدهم مارس سال ۲۰۲۲ میلادی
دفتر شعر روزگاران
۴۵۹
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 22 اسفند 1400 14:05
لطیف و دلنشین
مهدی رستگاری 23 اسفند 1400 17:49
درود و سپاس????