بسم رب الحسین (علیه السلام)
شهسوار نور
در کربلا گردید برپا کارزار نور
می سوخت در هُرم بیابان ها تبار نور
خورشید تابان گریه می کرد آن زمانی که
آمد به میدان شیرمردی از دیار نور
بر دوش او می کرد کوه درد سنگینی
در تشنگی می سوخت جان پرشرار نور
جنگید با اصحاب تاریکی به تنهایی
سرشار از شوق شهادت شهسوار نور
شد پیکرش در آن کشاکش کهکشان زخم
خون می چکید آنجا ز بطن آیه های نور
تیر سه شاخه با خجالت آمد و بوسید
قلب پرآشوب و به غایت بیقرار نور
آشفته شد اوضاع هستی آن زمانی که
می کرد جان خویش را آنجا نثار نور
از آن سپس در بوته کرب و بلای او
قلب تمام مومنان شد داغدار نور
اینک دگر آمد به اوج التهاب خود
در سینه هایمان حدیث اشکبار نور
خون گریه کن مهدی به وقت ظهر عاشورا
با عرشیان و فرشیان سوگوار نور
غبار دستگاه حسینی
#مهدی_رستگاری
دوازدهم مرداد ماه یک هزار و چهارصد و یک خورشیدی
پنجم محرم سال ۱۴۴۳ هجری قمری
دفتر شعر شیدایی
۶۱۵
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 13 امرداد 1401 14:33
لطیف و دلنشین
مهدی رستگاری 16 امرداد 1401 15:55
درود و سپاس و تسلیت ایام
حافظ کریمی 13 امرداد 1401 17:46
درود و هزاران درود بر شما
احسنت
مهدی رستگاری 16 امرداد 1401 15:55
درود و سپاس و عرض تسلیت ایام