بسمه اللطیف
آرام جانم
وقت غروب از پیش من《آرام جانم》 می رود
با رفتنش آرامش روح و روانم می رود
در ظلمت و تاریکی این خانه تنها مانده ام
شب می رسد از راه و نور آشیانم می رود
چون شمع می سوزم بههنگام غروب و دور از او
دود از سر سوزان من بر آسمانم می رود
درد مذابی از دلم می جوشد و بر چهره ام
سیلاب بنیان سوزی از اشک دوانم می رود
رنج غریبی در وجود من جوانه می زند
روح طراوت دیگر از کلّ جهانم می رود
در اوج ناکامی ولی جان و دلم سرشار شد
از آن امیدی که به یار مهربانم می رود
مهدی غزل می جوشد از طبع و تراوش می کند
چون نام زیبا و خوش او بر زبانم می رود
#مهدی_رستگاری
هشتم اردیبهشت سال یکهزار و چهارصد و دو خورشیدی
بیست و هشتم آوریل ۲۰۲۳ میلادی
بداهه سرایی گروه ادبی《عاشقانه شاعران》
دفتر شعر روزگاران
۸۴۱
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 27 اردیبهشت 1402 09:02
درود بر شما
مهدی رستگاری 29 اردیبهشت 1402 11:50
درود و سپاس