بسمه العزیز
نخواستن
در قعر چاه ظلمت ویل نخواستن
نائل شدی به ذلت نیل نخواستن
اعجاز عشق را تو فرو کاستی ز عجز
تا حد ناگواری میل نخواستن
آباد بود و سبز به دل شهر عشق و نور
ویران نمودی اش تو به سیل نخواستن
بردی ز راه عشق قطار علاقه را
با دست خود به سوزن ریل نخواستن
چشمان خویش بسته ای و گرم خوانشی
با صد غلط ز متن بریل نخواستن
مهدی مده فریب خودت را که بود او
از ابتدای کار به ذیل نخواستن
بگذر از او که تا ابدالدهر ساکن است
در قعر چاه ظلمت ویل نخواستن
#مهدی_رستگاری
بیست و سوم مرداد ماه سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
چهاردهم اوت سال 2021 میلادی
دفتر شعر روزگاران
۱۸۷
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 10 خرداد 1402 12:57
درود بر شما
مهدی رستگاری 10 خرداد 1402 23:45
درود و سپاس