بسمه اللطیف
شعر نوشین
هر آن گاهی که از لبهای سرخت بوسه میچینم
به چشمان تو حالی دلکش و مستانه میبینم
به بوسه از تو جان میگیرم و جان میدهم هر دم
ندارم قدرت توصیف حس و حال شیرینم
نده بر باد گیسوی پریشان را که میترسم
رود بر باد در این ماجرای جانفزا دینم
تمام روز من سرگرم و سودایی این فکرم
که امشب را چگونه در برت ای یار بنشینم
مراد خویش خواهم جست امشب از لبت بیشک
در آن هنگام که سر مینهی سرخوش به بالینم
نفس می گیرم از بوی تو و هر لحظه می بخشم
هوای عطربارت را به جریان شرایینم
به بوسه مُهر عشقم می گذارم بر بناگوشت
در آن وقتی که می خوانم بهگوشَت شعر نوشینم
#مهدی_رستگاری
شانزدهم بهمن سال یکهزار و چهارصد و دو خورشیدی
پنجم فوریه ۲۰۲۴ میلادی
غزل سرایی گروه ادبی《گلشن شعرا》
دفتر شعر روزگاران
۱۰۰۵
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 3 از 5
نظر 5
امیر عاجلو 17 بهمن 1402 15:46
لطیف و دلنشین
مهدی رستگاری 18 بهمن 1402 08:44
درود و سپاس بزرگوار
محمود فتحی 18 بهمن 1402 05:10
سلام جناب رسته گاری افسوس
مده برباد گیسوی پریشان را که دیگر بار گشتی نیست
باپوزش
مهدی رستگاری 18 بهمن 1402 08:46
درود و سپاس از مطایبه موزون شما
یاسر قادری 19 بهمن 1402 06:58
مرحبا جناب رستگاری عزیز
قلمتان سبز