3 Stars

سیب(نگاهی دگر)

ارسال شده در تاریخ : 26 اردیبهشت 1395 | شماره ثبت : H943267



روزگاریست در این باغ بزرگ. از پس ترس مترسک . من به خود لرزیدم

که مبادا بروم در پی یک سیب و گرفتار شوم . از همین روست که من ترسیدم

تا که آنروز تورا.در سر شاخه ی خشک . و به هنگام فرار من دیدم

باغبان در پی تو تند دوید

من نگاه غضب آلود که به چشمانش بود و صدای قهقه دخترکش. که تن باغ بدان میلرزید. را من بشنیدم

سیب دندان زده از دست تو دختر افتاد و من آن را دیدم

با هجومی به زمین و به منقار خودم سیب را دزدیدم

آن پسر رفت ولی خاطراتش اینجاست

و همی فکر بکرد

دخترک نادم از آن روز که به او خندیده

و پشیمان که ندانست . او به چه دلهره ای . سیب از باغچه ی پدرش دزدیده

ولی افسوس که دختر همه را میدانست

و چنین شد که منم قصه ی عشق را فهمیدم

و من اندیشه کنان غرق در این افکارم

که چرا باغچه ی عشق شما سیب نداشت؟

درود بر همه ی عاشقان

آرسین

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 244 نفر 328 بار خواندند
محمد جوکار (26 /02/ 1395)   | حمیدرضا عبدلی (27 /02/ 1395)   | طلعت خیاط پیشه (27 /02/ 1395)   | مهدی ایزدی (28 /02/ 1395)   |

رای برای این شعر
محمد جوکار (26 /02/ 1395)  
تعداد آرا :1


نظر 3

  • محمد جوکار   26 اردیبهشت 1395 23:59

    درودت باد جناب محبی عزیز
    تلمیح زیبایی بود به شعر معروف شادروان فروغ فرخزاد
    rose rose rose

  • حمیدرضا عبدلی   27 اردیبهشت 1395 04:16

    با سلام با نظر استاد جوکار موافقم

  • طلعت خیاط پیشه   27 اردیبهشت 1395 20:31

    درود بر شما
    rose rose rose

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا