دفاتر شعر

آخرین نوشته ها

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

درد پنهان

ارسال شده در تاریخ : 16 خرداد 1395 | شماره ثبت : H943421

شبی درد دلم گفتم به دریای خروشان بود
صدایم میشنید اما ولی افسوس که طوفان بود
کنار ساحل دریا نشستم با دلم تنها
که میزد موج در آن ساحل نگاه مرد حیران بود
نگاه من به موجی بود خروشان مثل قلب من
که مینالید از طوفان دلم آن دم پریشان بود
صدای موج دریا را در آن ساحل ک من دیدم
نمیباشد دمی آرام صدای شعر بی جان بود
نشستم مدتی آنجا که تا دریا شود آرام
ولی طوفان نمیخوابید نه بر دردم درمان بود
کبوتر های دریایی به پرواز اند همه اینجا
دل من در قفس آن شب اسیر درد پنهان بود
بیا پرواز کنیم ای دل به این دریای پر آشوب
زنیم بر موج این دریا مرا این عهد و پیمان بود
یه روزی میشود آرام همین دریای طوفانی
تن سرد تو ای ناظم در آن وقت لخت و عریان بود

شاعر نمی خواهد که این شعر را نقد کنید.

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 262 نفر 351 بار خواندند

رای برای این شعر
اولین نفری باشید که به این مطلب رای می دهید
تعداد آرا :0


تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا