پنج ساله به دشت کربلا ما شده ایم
دست بسته به کاروان نینوا ما شده ایم
هفتاد و دو تن به کربلا غرق به خون
همراه سر ز تن جدا ما شده ایم
از سوز عطش به خیمه در کرب و بلا
دل سوخته کنار آن فرات ما شده ایم
زنجیر جفا بر تن بیمار نشست
از دیدن آن به اشک و آه ما شده ایم
چهل روز اسارت در آن شام خرابه
با زینب غم دیده عزا به پا ما شده ایم
بعد از پدر وارث دین من بودم
بر جای پدر پیام رسا ما شده ایم
ما وارث دینیم خدا گفته به احمد
آنکس که شهید زهر اشقیا ما شده ایم
ای شیعه به پا مکن دگر شادی را
خاکم به سر است که بی امام ما شده ایم
ناظم اگر شعر تو جایی برسد
با ناله بگو که بی نوا ما شده ایم
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5