3 Stars
حسین  شفیعی بیدگلی

دور از وطن

ارسال شده در تاریخ : 08 امرداد 1395 | شماره ثبت : H943762

دور از وطن
تبعید شدم به شهر آدمکها
لبریز پاییزم
لبریز آب انگورند موهوم
تلو تلو میخورند
به من فحش میدهند
در این جاده های دروغ
لبریز پاییزم
خواهرم
دوشیزه ی آبی
در سرزمین مقدس
زیر آوار مانده
دستان مقدس پدر
زیر آوار مانده
در غرش موهوم عقاب های آهنینِِ عبث
روی خاک مقدس
در دود بمب ها
دوشیره ی آبی
شهید شد
خواهرم
در خون خود آرمید
لبریز پاییزم
لالایی مادر
در گوش من
حک شده
لبریز پاییزم
پدر در سرزمین مقدس
در باغ سیب
شهید شد
پروانه های باغ
دنبال دوشیزه ی آبی میگردند
آدمک های تبعیدگاه
چیزی نمی دانند
آیا ما زنده ایم
لبریز پاییزم
لچک آبی خواهرم دوشیزه ی آبی
در من حک شده
فاصله ی انگشتش
تا بال پروانه ها
در من حک شده
آیا ما زنده ایم
طولانی ترین مرثیه ی جنوب را
باد خواهد آورد
هزار پیمان سرخ
بر پیشانی ام حک شده
قهرمانان زمین جمع خواهند شد
آنها گریه نخواهند کرد
حسین شفیعی
تقدیم به کودکان مظلوم سوریه و افغانستان.....که در جهالت های بشری فریاد رسی نداشتند.

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 3 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 303 نفر 414 بار خواندند
ابوالحسن انصاری (الف. رها) (09 /05/ 1395)   | حسین شفیعی بیدگلی (09 /05/ 1395)   | حمیدرضا عبدلی (09 /05/ 1395)   | عظیم صوفی (21 /10/ 1395)   | محمد مولوی (28 /06/ 1402)   |

رای برای این شعر
حمیدرضا عبدلی (09 /05/ 1395)  محمد مولوی (28 /06/ 1402)  
تعداد آرا :2


نظر 1

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا