دوباره گم شده در اضطراب پنجره ها
زنی که با تو و یادت همیشه درگیراست
به اوج می رسد از شدت جنون گاهی⬇
روانپریشیِ ذهنی که در تو زنجیر است
دوباره دور خودش را حصار می بندد
دوباره ثانیه ها را قمار خواهد کرد
دوباره یوز پلنگ جسور رویایش
غزال خاطره ها را شکار خواهدکرد
وبغض ،پیچک بی تابِ بی سروپاییست
که دور حنجره اش با شتاب می پیچد
جدال بین غرور و هجومِ لشکرِ اشک
صدای سازش دل با عذاب... می پیچد
بلند می شود از جا به احترام دلت
همان زنی که برایت همیشه *من *بوده
شکست می دهد از دم ، تمام شک ها را
همیشه دشمن ما حسِ سوءِ ظن بوده
دوباره در خودش از نو جوانه خواهد زد
به نام رویش سبزی که آخرش عشق است
بلند می شود از جا؛ تولدی دیگر...
نگاه می کند و عمق باورش عشق است
مریم ناظمی
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 8
امیر عاجلو 23 امرداد 1399 09:29
.مانا باشید و شاعر
ولی اله بایبوردی 23 امرداد 1399 09:58
چهار پاره
یا
دوبیتی پیوسته
جذّاب و لطیف
دستمریزاد
علی معصومی 23 امرداد 1399 10:48
درودها بر شما
ارجمند
◇◇◇◇
جمشید اسماعیلی 23 امرداد 1399 10:54
وبغض ،پیچک بی تابِ بی سروپاییست
که دور حنجره اش با شتاب می پیچد
جدال بین غرور و هجومِ لشکرِ اشک
صدای سازش دل با عذاب... می پیچد
درود بانو ناظمی
تاکنون چهارپاره ای به این زیبایی نخوانده بودم
تبریک می گویم به شما
موفق باشید
کرم عرب عامری 23 امرداد 1399 12:24
آفرین عالیست
محمد مولوی 23 امرداد 1399 13:17
...
بلند می شود از جا به احترام دلت
همان زنی که برایت همیشه *من *بوده
شکست می دهد از دم ، تمام شک ها را
همیشه دشمن ما حسِ سوءِ ظن بوده...
علی مزینانی عسکری 23 امرداد 1399 14:29
سلام و عرض ادب
چهارپاره ای زیبا و شاعرانه
دستمریزاد
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 23 امرداد 1399 16:03
درود وآفرین بر شما ...…????????