برای ما که کلاغان مانده در راهیم
سزایمان نرسیدن به لانه هامان بود
به حکم بی برو برگرد قصه تن دادیم
به زیر گنبد این چرخ بدنهادِ کبود
برای ما که شبیه سقوط یک برگیم
برای ما که همیشه اسیر تقدیریم
برای ما که نفس در نفس پر از آهیم
برای ما که به قفل سکوت زنجیریم
هوای تازه بیاور، به یمن آزادی
پر پرنده بیاور که کوچ نزدیک است
ستاره ام، به دل بی قرارمان سوگند
سپیده سهم شبِ این جهان تاریک است
بریز بر سر و دوش دقیقه ها آتش
که شعله ور شود این انتظار طولانی
ببار شمع وجودم به جای چشمانم
ببار بغض فرو خورده ی زمستانی
دوباره سر بزن از عمق خاور خسته
سفیر بارقه های خوش رها بودن!
برای ما که اسیر سپاه تردیدیم
برای تابش اسم سلیس و اعظمِ☆زن☆
مریم ناظمی
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 05 خرداد 1402 16:08
.مانا باشید و شاعر
علی معصومی 05 خرداد 1402 17:17
بهاالدین داودپور 05 خرداد 1402 19:39
درودشاعرگرامی زیبابود
محمد مولوی 07 خرداد 1402 00:27
مثل همیشه عالی بود
موسی شریفی 07 خرداد 1402 13:15
درود بر شما گرانقدر
زیبا بود
سیاوش دریابار 28 شهریور 1402 09:55
سلام
بسیار زیبا نگاشته اید
شوق ذوق قلم رقصنده تان مستدام و عمرتان جاودان
ایام به کام
روزتان خوش سرانجام
موفق باشید