پای چشمان تو هر کوزه گری بی تاب است
نفست خلسه ی صدها غزلِ در خواب است
شب به شب با تو نشستن چه صفایی دارد
با تو هر شب دل من در هوس مهتاب است
مثنوی ، شعر ، رباعی همه تفسیر تو شد
بخدا لمس نگاهت غزلی از آب است
با تو عرفان من سوخته شب گل کرده
شانه ات خوبترین مطلع شعری ناب است
من همان آینه ام خوب تماشایم کن
زخم تار نفست شعر ترین مضراب است
چشم هر آینه سودای "پرستش" دارد
رازهای دل من بر تن هر محراب است
پرستش مددی
۱۳۹۵.۰۶.۰۶
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 2
محمد جوکار 22 دی 1395 01:35
"بخدا لمس نگاهت غزلی از آب است "
باز نیلوفر دل شیفته ی مهتاب است
شعر من شوق رسیدن به تو را دارد و بس
مرغ دل در قفس خاطره ها بی تاب است
آه .... پاییز نگاهت نگرانم کرده
بخدا دشت دلم بستر یک سیلاب است
سهمم از چشم تو ، تنها غزل دلتنگی ست
هر شب آهنگ دلم سمفونی مرداب است.... بداهه
==============
همواره درود بر مهربانو مددی گرانمایه
تصاویر ناب و دلنشین اشعارت هنگامه ی حیرانی ست
چشمه زلال احساس و اندیشه ات همواره جوشان و خروشان
بمان با مهر تا طلوع مهری دیگر
پرستش مددی 08 بهمن 1395 14:41
عرض ادب استاد گرانقدر
سپاسگزارم از همرهی زیبایتان
درود بر شما
مهرتان ماندگار