پروانه ها به پیرهنت پر کشیده اند
شهد گل از نگاه تو را سرکشیده اند
در من هوای چشم تو را زنده کرده اند
ابر غزل به صفحه باور کشیده اند
هرشب شکوه خاطره را از سکوت من
در سرسرای آینه بهتر کشیده اند
دل بیقرار خسته ی یک فصلِ زندگیست
این نقش را به خنده ی مادر کشیده اند
پرواز را بخاطر لبخند عاشقان
لای پر قشنگ کبوتر کشیده اند
گلواژه های شعر مرا پشت هر غزل
انگار بر نقوش مصور کشیده اند
دل داده ام که شعر مرا حفظ میکنند
آنان که عشق را نخ آخر کشیده اند
وقتی بهار نذر " پرستش " کند غزل
یعنی تمام شعر مرا تَر کشیده اند
پرستش مددی
۱۳۹۵.۱۱.۲۰
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 1
جواد صارمی 28 فروردین 1396 20:08
سلام
بسیار زیبا و هنرمندانه
همانند شاعر