در چشمهایت جام لبریزیست از انگور
تصویر در تصویر اما مثل دریا شور
بر روی هشیاری قلم می زد نگاهت مست
بر روی مستی ها دو چشمت میزند هاشور
پرواز کن تا حس کنی بالت غزلخیز است
پر باز کن تا قاف سیمرغان جوراجور
باران بگیر از سر کمی امشب رباعی را
خورشید می فهمد حکایت های یک منشور
مرز غزل را تا عبادتگاه دل طی کن
وقتی " پرستش " می کنی در عشق بی منظور
لبهات طعم عشق دارد تا پریشانی
کی آسمان احساس دل را می کند مجبور
#پرستش_مددی
۱۳۹۶.۰۳.۱۰
@mehrabEparastesh
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 5 از 5