3 Stars

گُم می شد

ارسال شده در تاریخ : 03 امرداد 1395 | شماره ثبت : H943729

غروب بود و زنی بی قرار، گُم می شد
میان کوچه کسی در غبار، گم می شد

چقدر آمدنت دیر می کند این بار!!
واسب قصه ی ما، بی سوار، گم می شد

میان ماندن و رفتن، دو بیت... فاصله بود
و بیت بعد... که قبل از فرار، گم می شد

تمام خاطره ها را، شمُرد و بعد از آن
شبیه خاطره ای بی مَزار، گم می شد

چقدر قافیه گم شد در آن سکوت غریب!!
به روی دامن سرخش، انار، گم می شد

نوشت پشتِ دو تا پلک های بارانی
و ذره ذره تنش روی دار، گم می شد

تبر گرفته به دوش و عجیب می آمد!
و در برابر چشمش، بهار، گم می شد

سرود یک غزل از روزهای دلتنگی
میان هِق هِق و شعرش، سه تار، گم می شد

کجاست مردی فردین و داش آکُل ها؟!!
که پهلوان تو در لاله زار، گم می شد

به ذهنِ تیر و کمان ها گذر نکرد آن روز
غزال خسته که قبل از شکار، گم می شد

تمام قافیه ها را گذاشت در چمدان
که قبل مصرع آخِر، قَطار، گم می شد...

امیروحیدی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 204 نفر 296 بار خواندند
امیر وحیدی (05 /05/ 1395)   | حمیدرضا عبدلی (05 /05/ 1395)   | ابوالحسن انصاری (الف. رها) (06 /05/ 1395)   |

رای برای این شعر
حمیدرضا عبدلی (05 /05/ 1395)  
تعداد آرا :1


تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا