من همون ماهی تنگم
که رسید به تو به ماهی
تو همون مخزن رازی
که شدی چشم به راهی
دفترم قصیده ها گفت
تو نگو که اشتباهی
میرسه به تشنه از عشق
دو سه تا جرعه صراحی
واسه من ماهی و دریا
خط خطی نشد که گاهی
همونا که سطر خیسو
می نویسن از نگاهی
نمیدونن این پرنده
نفسش بسته به آهی
شب و رویای ستاره
می نویسن از دو راهی
من و این پنجره ی خیس
می نوشتیم از تو ،ماهی...
.
...............................................
دو بیتی
.
تو همان پرنده ای که به دو چشم من نفس شد
تو که خود پریده بودی ز چه رو پرت قفس شد
تو بر این ستاره ماهی،به من از وجود خسته
که تو از امید من دل نزدودی از چه بس شد؟
......................................................................
سیده مریم جعفری
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 4 از 5