دو تا نارنج از فرط خرابی
گذر کردند بر سیب و گلابی
به لیمو گفت آن نارنج نارس
چرا هی می زنی از دل به آبی
فرو افتاد یک نارنج دیگر
که از دستش غذا دارد کبابی
به شیرین توت گفت نارنج پر آب
اگر می بود من را!چه لعابی؟
به انگور و دو شاهی از فواکه
نوشتند از عسل شعر حسابی
که توت از شعر شیرین کام دارد
گلابی از مثل دارد خطابی
ز سین از سیب در شعر و مثل ها
بر آمد حیرت از یک فکر نابی
که از درس دو آدم بود تنبیه
همان قصه،همان آدم به خوابی
.
سیده مریم جعفری
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
نظر 1
میرعبدالله بدر ( قریشی) 30 اردیبهشت 1396 10:35
سلام و درود بر شما
زیبا سرودید