ای جان که به مرکب بنشانی شب شعری
بر یاد نشانم شب و شعرت به سپهری
کان ماه که در برکه ی من شد به نمایش
ناچیده فروغی است که افتاد به بحری
هرگز نتوان گفت که ماهی است نه ماه است
این برکه از آن جلوه فرو خورد ز چهری
این صفحه هزار است دل!گیسوی بهار است
چون عشق به من داده دلی در شب و دهری
.
سیده مریم جعفری
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5