در باد می آیی و گیسوهات در دستش
چون موج رقصان هاله ی موهات در دستش
شاید بدوزد پاره های دل به هم، دارد
تاری از آن نخهای ابروهات در دستش
ای سامری بس کن که آوردم به تو ایمان
تا دیده ام تندیس جادوهات در دستش
در باغ گلها بود با ناز آمدی دیدم
عطرخوش زیبای شب بوهات در دستش
در قایق احساس بودی با رقیب دل
دل داده بودی شاد و پاروهات در دستش
سر را زدم بر سنگ ساحل تاکه دیدم تو
در موج می آیی و بازوهات در دستش
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5