3 Stars

شکر می ریخت از هر دو لبش ما هم شکر! خوردیم

ارسال شده در تاریخ : 05 امرداد 1400 | شماره ثبت : H9417649

شکر می ریخت از هر دو لبش ،ما هم شکر!!! خوردیم
فرو رفتیم در مرداب عشقش،بیشتر خوردیم!!!

میان خان اول از دو خم آغاز شد بازی
زمین خوردیم و در بر خواستن فن کمر خوردیم

به شیرینی شروع قصه ی شیدایی ما، نه!
همان آغاز بسم الله هم کلی به شر خوردیم

امان از بذل بخشش های بی حاصل به نام عشق
که دل دادیم و جای قلوه اش خون جگر خوردیم

میان جنگ عقل و دل همیشه شکوه گر تن شد
تمام ضربه ها را ما از این دو کله خر خوردیم

به فکر دشمنان بودیم و غافل از خودی اما
درختیم و فراوان ضربه از چوب تبر خوردیم

و شاید بچه بازی بود عشق و عاشقی هامان
یکی دیگر خطایی کرد و ما فحش پدر خوردیم...!!!
محمدجواد_منوچهری

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 78 نفر 122 بار خواندند
امیر عاجلو (05 /05/ 1400)   | کاویان هایل مقدم (06 /05/ 1400)   | ابوالحسن انصاری (الف. رها) (06 /05/ 1400)   | محمد مولوی (04 /02/ 1402)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :2


نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا