ناز چشمت میکشم با اشک و احساس خودم
وصف مهرت میکنم از عمق وسواس خودم
با سلاح عشق تو هر دم برای چشم تو
میکُشم در دل پلیدی های نسناس خودم
ننگ رسوایی خود را میزنم هنگام مرگ
زینتی بر جامهی از جنس کرباس خودم
میسرایم لطف دستان تو را در سینه ام
شعری از قلب جلا خورده چو الماس خودم
میتراشم بیستونی در میان جان خود
تا بسنجی عشق را با سنگ مقیاس خودم
میزنم با دست خود نقش نگاهت را به دل
هر نفس میبویمت ای نرگس و یاس خودم
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 1
محمد جوکار 09 آبان 1396 01:06
درودت باد جناب بزرگ نیا
و افرین ها بر قلم نغز و نابتان
رقص قلمتان ماندگار