3 Stars

سروش های عاشورایی، 11 تا 14

ارسال شده در تاریخ : 19 امرداد 1401 | شماره ثبت : H9421808

سروش های عاشورایی

سروش 11

دیگر انگار یک نفر هم نیست

سقّا رفته

قاسم رفته

اکبر هم نیست

اصغر هم نیست

دیگر یک جنگاور هم نیست

سرلشکر، آن بالا، قرآن می خواند

به تحیّر می نگرند

کودکان و زنان.

سروش 12

دست ها! بی وفا چرا شده اید؟!

از تن من جدا چرا شده اید؟!

مشک را، می توان به دندان بُرد(؟!)

سروش 13

دست هایم به حیله بستی، تیر!

کاش بر قلب می نشستی، تیر!

تا دلم را، نمی شکستی، تیر!

آتشت را چرا به مشک زدی؟(!)

سروش 14

بازتاب نبی

تشنه آتش به جان، به رزم آمد

مدتی از حماسه اش که گذشت

آیه آیه جدا شد و افتاد

پُر گلِ... پُر گلابِ محمدی شد دشت

عشق آشفته سوی بزم آمد

کمکم می کنید؟

ورقی جا نمانَد!

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 47 نفر 77 بار خواندند
امیر عاجلو (19 /05/ 1401)   | حافظ کریمی (20 /05/ 1401)   | محمد علی رضا پور (20 /05/ 1401)   | ولی اله بایبوردی (21 /05/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (19 /05/ 1401)  حافظ کریمی (20 /05/ 1401)  ولی اله بایبوردی (21 /05/ 1401)  
تعداد آرا :3


نظر 3

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا