با تو تمام میشود
عشق و شور و مستی
می آکند آسمان را
عطر زندگی ، شوق هستی
با تو به پا می شود
مشت افتاده بر زمین
نمی شود خسته از رفتن
دلی که غلطیده بر روی مین
با تو رها می شود
عاشق ، از زنجیر، در زندان
نمی کُند دمی توقف
چکشی که می خورد بر سندان
با تو صدا می شود
بغضی که می پیچد در گلو
پرنده نمی ترسد از تیر
می شود با تفنگ ، پهلو به پهلو
با تو پگاه می شود
دل تاریک و سرد خاک
لاله می روید بر روی سنگ
می گردد تناور ، بوتۀ تاک
با تو قلم می شود
شاخۀ افتاده از درخت
می نویسد از دریا
می نشیند بر روی تخت
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5