مردان خدا به رَه صدایی دارند گَر صدا نماند رده پایی دارند مانده است هزار نشانه ای یاری بخش همچون گوهرآ که دلربایی دارند
شاعر از شما تقاضای نقد دارد
.مانا باشید و شاعر
نام شعر :عطش و تمنابا من مدارا کن من از قومی کبود ارواح می آیمبیا با من بنوش این بار من با یک بغل ابعاد می آیمدرونم را ستونی استخوان هم نیز اشباهی و تاریکیبا من صبوری کن من از دنیای بی هر چیز می آیم400/01/18
اتفاقن برعکس شعر دنیا را قدیمی تر از انچه که می باشی طی نمودهدر حالی که حالا در حال از حال رفتن استکلامتنها مرموز همیشگیبیانتنها بیان شنیدنی
تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.
هزینه کتاب + هزینه ارسال از طریق پست
نظر 3
امیر عاجلو 18 فروردین 1400 10:04
.مانا باشید و شاعر
پژمان خلیلی 18 فروردین 1400 21:52
نام شعر :عطش و تمنا
با من مدارا کن من از قومی کبود ارواح می آیم
بیا با من بنوش این بار من با یک بغل ابعاد می آیم
درونم را ستونی استخوان هم نیز اشباهی و تاریکی
با من صبوری کن من از دنیای بی هر چیز می آیم
400/01/18
پژمان خلیلی 18 فروردین 1400 22:09
اتفاقن برعکس شعر دنیا را قدیمی تر از انچه که می باشی طی نموده
در حالی که حالا در حال از حال رفتن است
کلام
تنها مرموز همیشگی
بیان
تنها بیان شنیدنی