دستانند به تاراج برانِ سَرو ها ی خوش سیرت،
زرد رویآن را نچینند
زیرا زیر پای صدایِ پاییز آفرینانند
سکوتِ خوانآ، مرگ را به وزن می کشد
وَ کیست ناگزیر رَونده در سکوت!
سکوتی ژرف، خَمیده بر تآک هایی سر بر زمین کشیده
تآک دارانند
_ُبرنده دست دآرانی در قتلِ . َثمرات
عجیب تآکستان ، بین!
به غآرت نرفتگآن نیز
_خشکیدهِ ه رگها را تداعی،
چَند نشسته بر سآحلِ پشیمانی!
غرور شکنانی که ِ غرور خود می شکنندوُ پآی در دآمان اندوه،
نه باد بانی ، نه پاروزنی،
،درودبر قایق کوچک/
سکوتِ خوآنا َ مرگ را به وزن می کشد
_وَ کیست نآگزیر رونده در سکوت
سکوتی ژرف،
خمیده برتآک های سر بر زمین کشیده
سکوت خوآنا ، مرگ را به وزن می کشد وَ باج،
تاراج را
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
سعید فلاحی 18 فروردین 1399 05:54
سعید فلاحی 18 فروردین 1399 05:54
سلام و عرض ادب شاعر گرامی
شعر زیبای شما قابل تحسین است
احسنت
پیروز و پایدار باشید
علی معصومی 18 فروردین 1399 17:36
درود ارجمند
◇◇◇◇◇◇
☆☆☆☆☆☆
خسرو فیضی 19 فروردین 1399 14:04
. با بهترین درودهایم
. استاد ارجمند کلک هنرمندتان چونان گذشته خالق
. یکی از زیباترین سروده ها شده است .
. موفق و پیروز باشید
.